توجه برخی کودکان به ورزش برای همگان شایسته تقدیر است؛ کودکانی که از همان سنین کودکی به ورزش علاقه دارند و با تلاش و پشتکار در راهی که انتخاب کردهاند، قدم برمیدارند؛ کودکانی مانند ستایش و نیایش آقاییفر؛ همان دوقلوهای افسانهای کوهنوردی ایران که مرداد سال گذشته، کوهنوردی و صعودشان ما را به این سمت برد تا گزارشی از فعالیتهایشان تهیه کنیم.
این دو کودک که درحالحاضر شش سال دارند، دست از تلاش برنداشتهاند و صعودهای دیگری با ارتفاعات بالا به قلههای داخل و خارج از استان انجام دادهاند که بیشتر این صعودها در شرایط زمستانه همراه با برف و بوران بوده است. این سردی هوا هرگز از اشتیاق دوقلوها برای کوهنوردی و صعود کم نکرده است و همین اشتیاقشان باعث شد که بار دیگر نزدشان رفته، از صعودهای جدیدشان بشنویم.
بینالود، زو، چمن، فلسکه، قوچگر، زشک و توچال در تهران نام قلههایی است که دوقلوها آنها را به صعود زمستانه نسبت میدهند؛ همان قلههایی که در چند ماه اخیر بههمراه پدر خود به آن صعود کردهاند. صعود درکنار لذتش، سختیهایی هم دارد.
ستایش از مشکلات صعود در برف و بوران بینالود میگوید: «روزهای قبل از صعود به بینالود، هواشناسی را رصد کرده بودیم و قرار بود از ساعت ۲ به بعد برف و بوران شود. از مشهد که راه افتادیم، باران شروع شد و تا قبل از رسیدن به نیشابور ادامه داشت. هوا تا ابتدای مسیر صعود، ابری بود.
هنگامی که آماده صعود شدیم، خورشید بیرون آمد و هوا عالی و بهاری شد. درنتیجه تصمیم گرفتیم تا جانپناه حرکت کنیم و اگر هوا خراب شد، برگردیم. صبحانه را هم در همان جانپناه خوردیم». بچهها بهخاطر سرما لباس گرم و شلوار دولایه و دستکش کورتکس پوشیده بودند، ولی بعد از دیدن هوا و ازآنجاکه گرمایی هستند، از لباسهایشان کم میکنند و دوباره تصمیم به ادامه راه برای صعود میگیرند.
آقاییفر، پدر آنها، ادامه میدهد: «در ادامه مسیر، برف روزهای گذشته بهجا مانده بود و پاکوب نداشتیم. یکی از محلیها که در جانپناه بود، ما را همراهی کرد. تا نزدیک به ارتفاع ۲ هزارو ۸۰۰ متری هم هوا خوب بود، اما بعد از مدتی باد آمد و سپس برف و بوران شروع شد.
سرعت را با بچهها بیشتر کردیم تااینکه توانستیم قله را صعود کنیم که البته بهدلیل شرایط جوی نامناسب بهسرعت از مسیری کوتاهتر برگشتیم. خوشبختانه مشکلی پیش نیامد و بچهها خیلی خوب کوهنوردی کردند. دوباره به جانپناه برگشتیم و بچهها استراحت کردند. با اینکه شرایط آبوهوایی را رصد کرده بودیم، هوا بد شد؛ البته این تغییر هوا همیشه در کوهستان پیش میآید».
از بچهها تفاوت صعود در شرایط زمستانی و تابستانی را میپرسم. هر دو، صعود در زمستان و برف را بیشتر دوست دارند. نیایش از صعودشان به قله فلسکه و سرسرهبازی روی برفها میگوید: «صعود خیلی خوبی بود؛ از قله که برگشتیم، به پدر گفتیم میخواهیم روی برفها سرسرهبازی کنیم و پدرم موافقت کرد؛ چون پارسال در مشهد برف نداشتیم و با دیدن برف در قلهها، دوست داشتیم برفبازی کنیم».
نیایش از صعود به تفتان، نیز رضایت کامل دارد و میگوید: «با تیمی بیستودونفره از استان سیستانوبلوچستان به این قله صعود کردیم. روز اول را با طی کردن ارتفاع حدود ۳ هزارو ۷۰۰ متری به جانپناه رسیدیم و روز دوم مسیر را ادامه داده، قله را فتح کردیم.
بهخاطر هوای خوب و گروه شاد، لذت زیادی از این برنامه بردیم و اصلا خسته نشدیم. این صعود حدود هفت ساعتونیم در روز طول کشید و، چون انرژی داشتیم، توانستیم ظرف سه ساعت پایین بیاییم و از آقای راشکی، رئیس هیئت کوهنوردی سیستانوبلوچستان، حکم صعود به قله تفتان را دریافت کنیم».
تجهیزات در کوهنوردی اهمیت زیادی دارد. در سال گذشته نیایش و ستایش کفش مخصوص نداشتند. آقاییفر میگوید: «خوشبختانه درحالحاضر پوشاک و لوازم صعود زمستانه بچهها با کمک و دقت همسرم کامل شده است، اما متاسفانه همچنان مشکل نبودِ کفش کوهنوردیِ مناسب وجود دارد.
دوستانی لطف کرده و کفشهای ساقدار برایشان تهیه کردهاند؛ گرچه با استانداردهای کفش مخصوص کوهنوردی فاصله دارد، بههرحال وجود کفش کوهنوردی خیلی مهم است و امیدوارم بتوانیم باتوجهبه سایز دوقلوها کفش مناسبی برایشان پیدا کنیم».
کوهنوردی جزو ورزشهای پرهزینه و سنگین است و مهم است که گروه یا مسئولانی از آن حمایت کنند، با این حال درحالحاضر مسعود نقابی، شهردار سنخواست و همچنین اعضای شورای این شهر، دکتر محبی فرماندار شهرستان جاجرم، مهندس تورج زارع مدیر مجتمع آلومینای ایران، سلیمان غضنفری بخشدار شهر سنخواست و همچنین هیئت کوهنوردی شهرستان جاجرم از اسپانسرهای برنامههای صعود بچهها هستند و قول همکاری برای برنامههایی مثل دماوند و آرارات ترکیه را دادهاند که امیدوارم بچهها بتوانند از این طریق به یک قله بینالمللی هم صعود کنند».
علاوهبر این، آقای برادران، مربی و دکتر عباس ظهیری، روانشناس و پزشک تغذیه دوقلوها، کمک شایانی در تمام برنامهها به ما میکنند و مشاورههای لازم را قبل از انجام برنامهها به ما میدهند».
آقاییفر از برنامههایی که بچهها اجرا کردهاند، نیز اینگونه میگوید: «۱۰ فروردین سال جاری قله شاهوار را صعود کردیم که ۴ هزارمتر ارتفاع دارد. ۶ و ۷ اردیبهشت نیز به قله تفتان سیستانوبلوچستان با ارتفاع ۴ هزارو ۵۰ متر صعود کردیم. بچهها برای رسیدن به این آمادگی، سه جلسه در هفته، تمرین ووشو و آمادگیجسمانی دارند.
در هفته دوبار به قله زو میروند و یک روز در هفته، تمرینات دو را انجام میدهند. بهمرور ارتفاع صعود را برای بچهها زیاد میکنم؛ به همین دلیل با دوستان حرفهای و مربیان این رشته در تماس هستم و برای ماههای پیشرو قلههای ۴ هزار متر به بالا مثل علمکوه و سبلان را درنظر گرفتهام تا بچهها آمادگی صعود به دماوند را بهدست بیاورند».
معمولا کوهنوردان در ارتفاعات بیشتر از ۳ هزارمتر با مشکلات تنفسی یا عدم همهوایی مواجه میشوند، ولی خوشبختانه دوقلوها تاکنون با این مشکلات مواجه نشدهاند: «در ارتفاعات بالا، عکسالعمل بچهها را درنظر میگیرم.
خوشبختانه هیچکدام مشکلی به لحاظ ارتفاعزدگی، خستگی و تنفس نداشتهاند، حتی ستایش یکبار اصرار کرد که صبحانه مختصری در قله بخوریم، درصورتیکه در ارتفاع بالا باد شدید است. تنها مشکلی که برای بچهها وجود دارد، بیدار شدن در صبح خیلی زود است».
آقاییفر از بازتاب و عکسالعمل سایر کوهنوردان بعد از دیدن دوقلوها با این سن و جثه کوچک برایمان میگوید: «همه عزیزان به ما لطف دارند و بعد از دیدن بچهها در برنامهها خوشحال میشوند و عکس یادگاری با آنها میگیرند. از همراهی با آنها لذت میبرند و تمایل پیدا میکنند که فرزندان خود را نیز به کوه بیاورند.
این موضوع خیلی خوب است و نیازمند فرهنگسازی است؛ البته نکتهای که وجود دارد، رعایت مسائل فنی و آمادگی فرزندشان است که باید آن را درنظر بگیرند و برای آمادگی بچهها برنامهریزی کنند».
از زمانی که دوقلوها به کوه میروند، خواندن شعرها و ترانههای قدیمی را شروع کردهاند و با هم برایم شعر «گلپونهها» را میخوانند. آنها از اینکه دوستانی بزرگتر از خود پیدا کردهاند، نیز حس خوبی دارند و میگویند: «خیلی از کوهنوردان، با ما دوست شدهاند و به ما کمک میکنند تا از کوه بالا برویم. با ما چامچامبازی میکنند یا با هم شعر میخوانیم».
«ستایش در حرکت، سرعتی است و نیایش، قدرت را دوست دارد و معمولا مسیرهای صخرهای را دنبال میکند. توانایی هرکدام متفاوت است. هنگام صعود به قله بینالود، نرسیده به جانپناه شیرپلا، باید مسیر را دستبهسنگ و همراه با طناب صعود، طی کرد، با این وجود بچهها بهراحتی مسیر را طی کردند و هیچ مشکلی نداشتند.
زمین خوردن در ارتفاع برایشان پیشآمده، شلوار یا لباسشان پاره شده است، ولی خوشبختانه اتفاقی که باعث آسیب جدی شود یا بچهها را از ادامه مسیر بازدارد، رخ نداده است. ازآنجاکه دوقلوها به صخره و سنگ هم علاقه نشان میدهند، در آینده حتما دورههای آموزشی صخرهنوردی را برایشان درنظر خواهیم گرفت».
بچهها کولههایشان را نشان میدهند و ستایش میگوید: «عینکآفتابی، آب، خوراکی، لواشک، چراغقوه برای تاریکی و کشک برای اینکه سردرد نشویم، از وسایلی است که با خود بههمراه میبریم».پدر ادامه میدهد: «تغذیه روز قبل بچهها خیلی مهم است؛ چون در طول مسیر، غذای سنگین اذیتشان میکند و خوردن آن منطقی نیست، لذا بیشتر میوه و غذای سبک میخورند.
ازآنجاکه تفاوتهایی در علایقشان وجود دارد، حتی در رنگ پوست شکلات، باتوجهبه انتخاب خودشان، خوراکیای برایشان درنظر میگیریم که ناراحتی نداشته باشند».
* این گزارش چهارشنبه، ۳۰ خرداد ۹۷ در شماره ۲۹۵ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.